، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

باران,دختری از جنس عشق

اندر احوالات ما تو این 4 ماه

باران گلم تو این 4 ماه که به زندگی ما اومدی.همه چی تغییر کرده.بهتره بگم قشنگتر شده. تو خیلی نی نی ناز و باهوشی هستی.تمام روز رو باید واسه تو وقت بزارم.فرصت هیچ کاری رو بهم نمیدی.همش میخوای تو بغلم باشی.ببخشید اگه دیر به دیر وبلاگت رو مینویسم.چون واقعا فرصت نمیکنم. تو این مدت شکر خدا شما هیچ مشکلی نداشتی و کاملا سالم بودی.الان 6 کیلو وزن و 60 سانت قد داری..بابا مجتبی میگه دختر من باید باربی باشه.قدبلند و خوشگل. واکسن 2 ماهگیت رو هم زدیم و شکر خدا زیاد اذیت نشدی.هر ماه هم برای کنترل ماهیانه پیش دکترت میریم و خانم دکتر هم از روند رشدت راضیه. چیزی که بیشتر از همه خوشایند بابامجتبی ست اینه که در اوج گریه و نا...
4 بهمن 1392

یــــــه بــــــــغــــــــــل عـــــــکـــــــــس

باران جون این گیفت شماست که وقتی مهمونا برای دیدنت میومدن بهشون یادگاری می دادیم.   این قربونی رو بابا مجتبی روزی که از بیمارستان مرخص شدی جلو پات قربونی کرد که انشالله هرچی بدی و شر هست ازت دور باشه.تو این عکس بغل زن دایی مهسا هستی.   بارانم,وقتی شما 3 روزه بودی مجبور شدیم به خاطر زردی که داشتی 2 روز تو دستگاه بزاریمت.الهی فدات بشم خیلی مظلوم بودی تو دستگاه.همه نگرانت بودیم ولی بابامجتبی رو که دیگه نگو... بالش به دست اومد جلو دستگاه و درست جلوی دستگاه دراز کشید تا کامل تو رو ببینه.بابامجتبی سعی میکرد به من دلداری بده که ناراحت تباشم بخاطر این شرایط ولی خودش بیشتر از من ناراحت بود و به روش نمیاورد.تو ی...
4 بهمن 1392

خوش آمدی باران

دنیای من بارانم.... الهی قربون جشمهای قشنگت بشم عزیزم.خیلی خیلی خیلی خوشگلی نازنینم. اصلا فکرش رو نمیکردم که اینقدر زیبا و دوست داشتنی باشی.قبلا که برات مینوشتم تو شکمم بودی ولی حالا کنارم هستی و صدای نفسهاتو میشنوم که کنارم خوابیدی. چقدر مامان شدن لذت داره.وقتی میدونی برای یه موجود نازنین و کوچولو باید مادری کنی و بزرگش کنی.واقعا خدای بزرگ را سپاسگذارم که این فرشته کوچولو و با ارزش رو به من و بابامجتبی هدیه کرد و ما رو بعد از 13 سال لایق پدر و مادر شدن دونست. دختر قشنگم,تو چشم و چراغ خونه ما شدی.همه عاشق و شیفته تو شدن و از به دنیا اومدنت خیلی خوشحالند. تو عشق ...
4 بهمن 1392
1